مجلهء حقیقت «تاسیس1384ش» دورهءجدید.
از اینکه مجلهءحقیقت را انتخاب کردید خوشحالیم.
مارا از آثار و نظرات سازندهء خود بهره مند کنید.
majallehaqiqat.loxblog.com
براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
آخرین نطرات
علی آقا محمدی - تشکر فراوان از آقای اسماعیلی بابت گزارش خوبشون - 1396/11/25
فهیمی - سلام.مدت زیادی از فعالیت در مجله حقیقت دور بودم امروز دیدم مجله پرباری شده و مطالب بسیار مفید ارایه می شود. از دست اندر کاران و عزیزانی که زحمت میکشد کمال تشکر را دارم. - 1396/3/16
mohseni - روحش شاد
خداوند غریق رحمتش کند با این فعالیتهای ماندگارش
امروز هرچه داریم از دست علمای خاضع و زحمت کش است
همه مایه افتخار اسلام و مسلمین هستند. - 1395/10/4
حیاتی - سلام استفاده کردیم عالی بود - 1395/2/25/majallehaqiq
حیاتی - سلام تشکر از اطلاع رسانی جامع پاسخ: سلام سپاس از حسن نظرتان... - 1395/2/22/majallehaqiq
برخودلازم میدانم از تمامی کسانی که باعث وبانی برگزاری این مراسم معنوی بودند ویادوخاطرات انشهدای بی شمع وچراغ را درخاطره ها طنین انداز نمودند تشکروقدردانی نمایم وخداقوت رانثارشان کنم.
اجرکم عندالله پاسخ: سلام...
سپاس از حسن نظر شما... - 1395/2/22/majallehaqiq
محمد بیانی - عکس یاد گاری تان حرف نداشت اشنایان قدیمی در هم جمعند روح شهدا را هم خدا وند غریق رحمت .نماید پاسخ: ممنون از ارسال پیامتان... - 1395/2/22/majallehaqiq
آریایی - ان شا الله تمام عاشقان و دوست داران اهل بیت ع بتوانند به سلامت به زیارت امام حسین ع مشرف شوند...
و هر دو دولت عزیز و برادر ایران و عراق بتوانند در امر ورود و خروج زایران همکاری کنند.
- 1394/9/7/majallehaqiq
چرا همة انبياء در يک منطقة جغرافيايي(خاورميانه) برانگيخته شده و ساير نقاط زمين به دليل کمبود وسايل ارتباطی از نعمت وجود آنان محروم گشتهاند، شايد مردمانی بودندکه اطلاع از دعوت آنان پيدا نکردهاند؟
جواب:
اولاً: بعثت انبياء(ع) اختصاص به منطقه خاصی نداشته و آيات قرآن، نشاندهنده آنست كه هر قوم و امتی پيامبری داشتهاند. در آيه(24) از سوره فاطر میخوانيم: >و إن من امة إلا خلافيه نزيرٌ<امتی نبوده مگر اينکه در بين آن هشدار دهندة وجود داشته است.
در آيه (36) از سوره نحل چنين است: >و لقد بعثنا فی کل امةٍ رسولاً ان اعبدو الله واجتنبوا الطاغوت<هر آيينه مبعوث کرديم در جمع هر امت رسولی را که آن امت به دعوت اين رسول خدا را عبادت کنند و از طاغوت دوری گزينند.
اگر در قرآن کريم تنها نام عدة از انبياء آمده به اين معنا نيست که تعداد آنان اين اندازه بوده بلکه در آية (64) از سورة نساء میفرمايد: >و رسلاً لم نقصصهم عليک< بسياری از پيامبران بودهاند که قصه و ياد آنان را براي تو(پيامبر) بيان نكرديم.
ثانياً: مقتضای برهانضرورت بعثتاين است که بايد راهی ورای حس و عقل باشد که بتوان از آن برای هدايت مردم، استفاده کرد، امّا فعليّت يافتن هدايت افراد، مشروط به شرايطی است:
1- خودشان بخواهند که از اين نعمت الهی بهرهمند شوند.
2- ديگران موانعی برای هدايت آنان فراهم نکنند.
محروم ماندن بسياری از مردم از هدايت انبياء، در اثر سوء اختيار خوشان بوده است،چنانكه محروميت بسياری ديگر، در اثر موانعی بوده که ديگران در راه گسترش دعوت انبياء به وجود آورده بودند. پيامبران الهی همواره برای برداشتن اين موانع میکوشيدندوبا دشمنان خدا به ويژه زورمندان ومستکبران به ستيز برمیخاستند ، حتی بسياری از ايشان در اين راه جان خود را فدا کردند.
اختياری بودن حرکت تکاملی انسان ايجاب میکند که همة اين جريانات بهصورتی انجام يابد که زمينة حسن يا سوء انتخاب برای طرفين حق و باطل فراهم باشد، مگر اينکه تسلّط زورمندان و اهل باطل بهجاي رسد که راه هدايت ديگران بهطور کامل مسدود کنند و نور حق و هدايت را در جامعه خاموش سازند که در اين صورت، خدای متعال از راههای غيب و غير عادی، طرفداران حق را ياری میرساند. پس اگر چنين موانعی بر سر راه انبياء نمیبود دعوت ايشان به گوش همة جهانيان میرسيد و همگی از نعمت هدايت الهی بهوسيلة وحی و نبوت، بهرهمند میشدند.
سئوال دوم: اگر انبياء برای تمام نمودن شرايط تکامل انسانها مبعوث شدهاند چرا با وجود ايشان اينهمه فساد و انحطاط، پديد آمده و اکثريت مردم در بيشتر زمانها مبتلا به کفر و عصيان شدهاند و حتی پيروان اديان آسمانی نيز به دشمني و ستيز با يکديگر برخاستهاند و جنگهای خونين و خانمان براندازی برپا ساختهاند؟ آيا حکمت الهی اقتضاء نداشت که خدای متعال اسباب ديگری نيز فراهم کند که جلو اين فسادها گرفته شود و دستکم پيروان انبياء به نبرد با يکديگر برنخيزند؟
جواب: پاسخ سئوال از تأمل در ويژگی اختياری بودن تکامل انسان، روشن میشود، زيرا چنانکه گفته شد حکمت الهی، اقتضاء دارد که اسباب و شرايط تکامل اختياری و نه جبری برای انسانها فراهم شود تا کسانی که بخواهند، بتوانند راه حق را بشناسند و با پيمودن آن به کمال و سعادت خودشان برسند ولی فراهم شدن اسباب وشرايط برای چنين تکاملی بدين معنی نيست که همة انسانها از آنها حسن استفاده کرده و راه صحيح را برگزينند. خدای متعال انسانها را در شرايطی جهانی بدين منظور آفريده است که ايشان را بيازمايد که کداميک نيکو کارترند.[1] همچنانکه مکرراً در قرآن کريم تأکيد شده است، اگر خدای متعال میخواست میتوانست همه را به راه راست ببرد و جلوي انحراف وکجروی را بهطور کلی بگيرد[2]، ولی در اين صورت، زمينهای برای انتخاب و گزينش باقی نمیماند و رفتار انسانها فاقد ارزش انسانی میشد و غرض از آفرينش انسانها ي مختار و انتخابگر نقض میگشت. در نتيجه گرايش انسانها به فساد ،تبهکاری، کفر و عصيان، مستند به دليل سوء اختيار خودشان است و داشتن قدرت بر چنين رفتارهای در متن آفرينش ايشان ملحوظ است و رسيدن به لوازم و تبعات آنها مقصود بالتبع است.
هر چند ارادة الهی اصالةً به تکامل انسانها تعلق گرفته است ولی چون متعلق اين اراده مشروط به اختياريت است سقوط و انحطاط ناشی از سوء اختيار را نفی نمیکند و مقتضای حکمت الهی اين نيست که همة انسانها خواه يا ناخواه در مسير صحيح به حرکت درآيند هر چند بر خلاف ميل و اراده آنان باشد.
سئوال سوم : حکمت الهی اقتضاء دارد که انسانها هر چند بيشتر و هر چه بهتر به کمال و سعادت برسند، آيا بهتر نبود که خدای متعال، اسرار طبيعت را بهوسيله وحی، بر مردم مکشوف سازد تا با بهرهگيری از انواع نعمتها بتوانند به سير تکاملی خودشان شتاب ببخشند؟
همانطور که کشف بسياری از نيروهای طبيعی در چند قرن اخير و اختراع اسباب و وسايل زندگی، تأثير شگرفی در پيشرفت تمدن داشته و آثار مطلوبی را در حفظ سلامتی و مبارزه با امراض و نيز تبادل اطلاعات و توسعة ارتباطات و مانند آنها به ارمغان آورده اگر انبياء با ارائه علوم و صنايع شگفتانگيز و فراهم کردن وسايل آسايش، به مردم کمک میکردند، میتوانستند بر نفوذ اجتماعی و قدرت سياسی خودشان بيفزايند و بهتر به اهدافشان برسند.
جواب: نياز اصلی به وجود وحی و نبوت، در اموری است که بشر با ابزار شناختهای عادی نتواند به آنها پی ببرد و در صورت جهل به آنها نتواند جهت حرکت خود را بهسوی کمال حقيقی، تعيين کند و در مسير آن، گام بردارد.
به تعبير ديگر وظيفة اصلی انبياء اين است که انسانها را در جهت دادن به زندگی و حرکت تکاملی، ياری دهند تا بتوانند در هر شرايطی وظيفة خود را بشناسند و نيروهايشان را در راه رسيدن به هدف مطلوب به کار گيرند، خواه مردم بيابانگرد و چادرنشين باشند وخواه اقيانوسپيما و فضانورد، ارزشهای اصيل انسانی رابشناسد و بدانند چه وظايفی در مورد پرستش خدای متعال و دربارة فرد فرد خودشان و نيز نسبت به همنوعان و ساير آفريدگان دارند،تا با انجام دادن آنها به کمال و سعادت حقيقی و ابدی، نائل گردند، اما اختلاف استعدادها و امکانات طبيعی و صنعتی، چه در زمان واحد و چه در زمانهای مختلف، امری است که بر طبق اسباب و علل خاصی پديد میآيد و نقش تعيين کنندة در تکامل حقيقی و سرنوشت ابدی ندارد چنانکه پيشرفتهای علمی و صنعتيی امروز که موجب گسترش و افزايش بهرههای مادی و دنيوی شده، تأثيری در تکامل معنوی و روحی مردم نداشته بلکه میتوان گفت که با آن، تناسب معکوس داشته است.
خلاصه:مقتضای حکمت الهی اين است که انسانها بتوانند با بهرهگيری از نعمتهای مادی، به زندگی دنيوی خودشان ادامه دهند و با بهرهگيری از عقل و وحی، جهت حرکت خود را بهسوی کمال حقيقی و سعادت ابدی، تعيين کنند، اما اختلاف در توانيهای بدنی و روحی و نيز اختلاف در شرايط طبيعی و اجتماعی و همچنين اختلاف در بهرهمندی از علوم و صنايع، تابع اسباب و شرايط تکوينی خاصی است که بر طبق نظام علّی و معلولی، پديد میآيد واين اختلافات، نقش تعيين کنندة در سرنوشت ابدی انسانها ندارد ،چه بسا فردی يا گروهی که به سادهترين وجهی زندگی کرده و از حداقل نعمتهای مادی و دنيوی بهرهمند شده ، در عين حال به درجات والايي از کمال و سعادت نائل گشته است و چه بسا فرد يا گروهی که از پيشرفتهترين صنايع و علوم و بهترين وسايل زندگی برخوردار بوده ولي در اثر ناسپاسی و غرور و استکبار و ستم به ديگران در پستترين درجات شقاوت سقوط کرده است.
انبياء غير از هدايت بشر بهسوی کمال و سعادت حقيقی و ابدی کمکهای فراوانی به بهتر زيستن مردم در زندگی دنيا کردهاند و هر جا حکمت الهی، اقتضا داشته تا حدودی پرده از حقايق ناشناخته و اسرار طبيعت برداشتهاند و به پيشرفت تمدن بشر کمک کردهاند چنانکه نمونههای اينگونه کمکها را در زندگی حضرات داود و سليمان و ذوالقرنين میتوان يافت و يا درادارة جامعه و حسن تدبير امور تلاشهايي انجام دادهاند چنانکه حضرت يوسف(ع) در سرزمين مصر انجام داد ولی اينها خدماتی زائد بر وظيفة اصلی ايشان بوده است.
اما اينکه چرا انبياي الهی برای پيشبرد مقاصدشان از قدرت صنعتی و اقتصادی استفاده نکردند؟ بايد گفت: هدف انبياء فراهم کردن زمينه برای انتخاب آگاهانه و آزادانه بوده است و اگر میخواستند با توسل به قدرتهای غير عادی، قيام کنند رشد معنوی و تکامل آزادانه برای انسانها حاصل نمیشد بلکه مردم تحت فشار قدرت ايشان تن به پيروی میدادند.
اميرالمؤمنين(ع) در اينباره میفرمايد: «اگر خدای متعال میخواست هنگامی که پيامبران را برانگيخت گنجينههای زر و سيم و معادن وگوهرهای ناب و باغ و بوستانهای پرميوه را در اختيار ايشان قرار میداد و پرندگان هوا و چرندگان زمين را به خدمت ايشان میگماشت و اگر چنين میکرد زمينة آزمايش و پاداش از بين میرفت.»
...و اگر میخواست به پيامبران قدرتی دستنيافتنی و عزتی شکست ناپذير و ملک و سلطنتی عطا میکرد. که ديگران از روی ترس يا طمع، تسليم ايشان شوند و دست از گردنکشی و بزرگی فروشی بردارند و در آن صورت انگيزهها و ارزشها همسان میشد ولی خدای متعال چنين خواسته است که پيروی از پيامبران و تصديق کتابهای او و کرنش و فروتنی و تسليم مردم، تنها با انگيزه الهی و بردن شائبه باسد و هر قدر بلا و آزمايش بزرگتر باشد پاداش و ثواب الهی فراوانتر و افزونتر خواهد بود.
هنگامی که مردمی با ميل و رغبت و با گزينش آزاد، به دين حق گرويدند و جامعة الهی و خدا پسند تشکيل دادند استفاده از انواع قدرتها در راه پيشبرد اهداف الهی به ويژه برای سرکوبی تجاوزگران و دفاع از حقوق مومنان مطلوب خاهد بود، چنانکه نمونه آن در حکومت حضرت سليمانD ملاحظه میشو د.[3]
. سورة هود آيه7؛ سوره کهف آيه2؛ سوره مائده آيه48؛ سوره انعام آيه165.[1]